اهمیت رنگها در لباس ایرانی | تاثیر رنگ در لباس محلی
تاثیر رنگ در لباس ایرانی
ایران یکی از پهناورترین کشورهای جهان است که هر منطقه آن آب و هوا و لباس مخصوص به خود را دارد. لباس ایرانی شامل لباس محلی اقوام مختلفی همچون گیلک، لر، بلوچ و … است که رنگهایش از طبیعت الهام گرفته شدهاند و هر برش، دوخت و تزئیناتش نمادی از فرهنگ هر قوم و قبیله است. با آن که در سالهای اخیر استفاده از لباس محلی در زندگی روزمره شهرنشیان کمرنگ شده و بیشتر برای مراسمها و آئینهای مختلف استفاده میشود اما همچنان عشایر و روستاییان به پوشش محلی خود اهمیت داده و به پوشیدن آن اصرار دارند. ایرانیان در طول تاریخ به جنبههای معنوی و هنری رنگ توجه داشتهاند و آن را نبض زندگی و حیات میدانستند.
از ویژگیهایی که در لباس ایرانی دوران مختلف به شکل یکسانی وجود داشته میشود به دو چیز اشاره نمود: اول پوششها بیشتر به رنگ سرخ، ارغوانی، سبز، زرد و دیگر رنگها بوده است و از رنگهای تیره به ویژه مشکی کمتر استفاده میشده است زیرا آنان باور داشتند رنگهای کبود و تیره، باعث افسردگی و غمانگیز هستند؛ همچنین درهمهی لباسهای محلی دستان زن و مرد برای انجام کار به ویژه کشاورزی آزاد بوده که نمونههایی از آن را میتوانید در پوششهای اقوام لر، کرد، بلوچ و گیلکی به راحتی بیابید.
لباس محلی نمادی از فرهنگ ایران
رنگ، عملی است نیرومند که میتواند احساسات درون ما را تحریک کرده یا آرامش بخشد، به هیجان آورد یا ساکت کند و همچنین احساس شادی و غم، گرمی و سردی ایجاد کند. به طور کلی میتوان رنگها را یک موسیقی دلنشین دانست که در کنار هم بر احساسات ما تاثیر میگذارند.
اگر به لباسهای محلی دقت کنید در مییابید که زنان روزگار کهن مانند شاعرانی ماهر رنگها را درهم آمیخته، پارچهها طراحی کرده و جامهای دوختند که تا به امروز پایدار مانده است اما با آمدن عصر ماشینهای بی احساس، لباس ایرانی، آن رنگها و احساسات خود را از دست دادهاند و دیگر نمیتوانیم جادویی از لباس محلی ساتع میشود را در آن بیابیم گویی با از بین رفتن آن جادو تاریخچه و گنجینه فرهنگی ایران هم به یغما رفته است.
رنگ در لباس ایرانی
یکی از زیباترین و رنگارنگترین لباسهای محلی ایران، پوشش گیلکی است که هر رنگ استفاده شده در لباس مرتبط با پهنای طبیعت زیبای تالش، انزلی، ماسال، آستارا، رودسر، رودبار، لاهیجان و… است که در هم تنیده و پوشش زیبایی را تهیه کرده است که هر کس با دیدن آن حس زندگی و نشاط میکند. لباس ایرانی در رنگها و طرحهای متنوعی موجود است که هر کدام معنا و مفهوم متفاوتی دارد. در استان گیلان میبینید که زنها دامن یا درازتومان(تنبان) میپوشند که پایین دامن، نوارهای رنگی موازی با هم دوخته شده است و از طریق فاصله بین نوارها، شکل و تعدادشان میتوان فهمید زنی که این لباس را پوشیده متاهل است یا مجرد.
این لباس ایرانی در پایین دامن خود سه نوار دارد که اگر فقط یک نوار روی دامن باشد یعنی زن مسن است، اگر علاوه بر آن سه رنگ، دو رنگ بیشتر دوخته شود، میان سال است و اگر جمع نوارها به ده نوار رنگی برسد و سری آخر پارچهها به صورت هفتی و هشتی دوخته شده باشند، نشان میدهد که او هنوز ازدواج نکرده است؛ همچنین در این منطقه و جاهای دیگر میبینیم که فرم پیراهن دختران و زنان متفاوت است. لباس دختران جلو بسته است و اگر ازدواج کرده باشند پیراهن از جلو به اندازه 30 تا 35 سانتیمتر چاک یا زیپ دارد که این چاکها مشخص میکند آن زن فرزندی دارد یا خیر.
یکی از لباسهای اصیل و ایرانی، لباس سنتی زنان کرمانج و ترکمن خراسان شمالی است که طرح و نگار نقش بسته در آن پیشینهای کهن دارد. پوشش زنان و مردان ترکمن و عشایر در کنار یکدیگر جلوه خیره کنندهای دارد و مانند تابلویی زیبا خود را به دنیا نمایش میدهند. رنگ این لباس ایرانی برای دختران، زرد و برای نوعروسان سفید و برای زنان قرمز تمشکی است، همچنین زنان کرمانج جوراب سفید و چاروق نیز میپوشند؛ چاروق به پاپوش سنتی مردم شمال شرقی ایران گفته میشود که یک کلمه ترکی به معنی پای افزار یا پاپوش است و بندها و تسمههای بلندی دارد که تا ساق پا میپیچد.
لباس زنان بلوچ، سوزن دوزیهای ظریفی دارد که جلوی سینه، مچ دست و پا را میپوشاند که به آن “زی” گفته میشود؛ همچنین در برخی مناطق سیستان و بلوچستان این سوزن دوزیها با آیینه کاری ادغام شده است که زیبایی دوچندانی به لباس میبخشد، گفته میشود که رنگ و زینت لباس بلوچها به دلیل محیط خشک و خشن طبیعت اطراف آن معمولا از نخ خاکستری روشن، خاکی، کرم یا سفید دوخته میشود. در خطه هرمزگان و نواحی سواحل خلیج فارس، لباس زنان از پارچههای نازک و رنگهای روشن مانند آبی، بنفش، صورتی و سبز دوخته میشود تا جریان هوا به راحتی از میان آن عبور کند.
پیراهن زنان بندر بنا به هر شهر و روستایی میتواند متفاوت باشد و به دو شکل بلند تا مچ پا و کوتاه تا روی زانو موجود است که رنگهای شاد و نیز طرح و نقشهای سنتی آن زیبایی خاصی را به خود اختصاص داده است.
کلام آخر
از دیرباز تا کنون رنگهای طبیعت با لباس ایرانی در آمیخته شده است و هر قوم و ایل بر اساس منطقی که در آن زندگی میکند رنگهای مناسب را با تار و پود لباس محلی خود درآمیختند و جلوه ای از طبیعت زیبا را نشان میدهند تا همگان تاریخ و فرهنگ نهفته شده در مناطق مختلف ایران را بشناسند و بدانند این سرزمین در دل خود رنگها جایی داده است که گنجینه فرهنگی تمام دوران است. پس میتوان گفت تاثیر رنگ در لباس ایرانی مانند نقش و نگار تاریخی است که فرهنگ گذشتنگان را نشان میدهد و باید مانند آثار تاریخی که از نیکانمان باقی مانده است تحقیق و تفکر شود.